بد میشم….
نمیخوام از این همه علاقه و
این همه خاطره آسون رد شم
نمیخوام اینو ولی مجبورم
ته این قصه باید من بد شم
نمیخوام عذاب دل بریدنو
تا ابد رو شونه تو بزارم
تو باید فک کنی من دل کندم
آخه گریه هاتو طاقت ندارم
من باید یه جوری وانمود کنم
که ازت سیرم و راحت میرم
تو نباید بدونی که بعد تو
از غم نبودنت میمیرم
من باید این حس عاشقونه رو
به یه نحوی از دلت پاک کنم
روی خواستنت باید خط بکشم
همه خاطراتمو خاک کنم..
نمیخوام برم ولی مجبورم
جبر این زمونه پیرم کرده
هر چی دارمو ازم میگیره
دیگه از زندگی سیرم کرده
میرم و نفرت تو سهم منه
اینطوری راحت ازم دل میبری
درد داره اما لاقل اینطوری
مطمئن میشم غصه نمیخوری…..
حسین سمیری
سلام خانوم حقیقت شبیه کار قبلیتون حس ترانه قشنگ و خوب بیان شده اما به نظرم یه کمی وزن کار خارج شده بعضی جا ها هم کار اصن وزن نداره و مثه نوشته میمونه در هر صورت امید وارم کاراتون بهتر بشه و براتون آرزوی موفقیت روز افزون میکنم
علی اصغر شریفی
با عرض سلام متاسفانه کار خوبی ازتون نخوندم. لحن کار و نوع بیانتون ، انگار صرفا یک انشا یا بهتر بگم یک نوع گزارش شبیه به نثر بود. با جمله بندی بیشتر طرف بودم تا مصرع سازی. حتی اگر به قافیه پایبند بوده باشید. مثال: تا ابد رو شونه تو بزارم>>> تا ابد رو شونت بزارم باید برای رسیدن به تعداد هجای مورد نظر(ده یا یازده) یه فکری دیگه میکردید و حتی از کلمات به نحوی دیگه بهره میبردید ، شما روان بودن و ریتم رو فدای تقطیع و رسیدن به هجای موردنظر کردی . این شعر یا ترانه نیست. بیشتر شبیه به نثر شده. در بعضی جاها حشو وجود داره: ته این قصه باید من بد شم یا: تو باید فک کنی من دل کندم یا: من باید یه جوری وانمود کنم تکرار بیش از حد بعضی کلمات مثل: باید انشالله بهتر ببینمتون. *موفق باشید*
نيما سكوت
درود بانو ترانه زیبایی ازتون خوندم فقط نوسان وزن داشت ترانه تون یه چند تا نکته هم خدمتتون عرض میکنم نمیخوام از این همه علاقه و این همه خاطره آسون رد شم نمیخوام اینو ولی مجبورم ته این قصه باید من بد شم شروع خوبی داشتید افرین فقط تصویر ته قصه بد شدن خیلی تکراری شده با یه تصویر جدیدتر این بند خیلی خوب میشه نمیخوام عذاب دل بریدنو تا ابد رو شونه تو بزارم تو باید فک کنی من دل کندم آخه گریه هاتو طاقت ندارم وزن این بند با بند قبل یه کوچولو فرق داشت از لحاظ هجا هم یک هجا بیشتر بود گریه هاتو طاقت ندارم ضعف داره باید میگفتمی طاقت گریه هاتو ندارم من باید یه جوری وانمود کنم که ازت سیرم و راحت میرم تو نباید بدونی که بعد تو از غم نبودنت میمیرم باز هم مشکل وزن و هجا داشت این بند ولی از لحاظ محتوای خیلی بند خوبی بود افرین من باید این حس عاشقونه رو به یه نحوی از دلت پاک کنم روی خواستنت باید خط بکشم همه خاطراتمو خاک کنم.. افرین بند خوبی بود قافیه خوبی انتخاب کردی نمیخوام برم ولی مجبورم جبر این زمونه پیرم کرده هر چی دارمو ازم میگیره دیگه از زندگی سیرم کرده بند خوبی بود بازهم نوسان وزن داشت یه کوچولو و جبر زندگی اصلا ترکیبی خوب نبود میرم و نفرت تو سهم منه اینطوری راحت ازم دل میبری درد داره اما لاقل اینطوری مطمئن میشم غصه نمیخوری پایان بندی خوبی داشتی افرین در کل ترانه خیلی خوبی بود ارتباط بندها خوب حفظ شده بود نمیدونم نوسان وزن برای چی بود اما خیلی د رخوانش ترانه دچار مشکل نبود موفق باشید
maryam haghighat
سلام...خیلی ممنونم که وقت گذاشتید پای ترانه ام..از نظراتتون استفاده کردم..خیلی زیاد...
محمد یوسفی کیا
سلام خانوم حقیقت. محتوای شعرتون زیبا بود و لذت بردم فقط یه نکته به ذهنم رسید خواستم خدمتتون عرض کنم اونم اینکه تعداد هجاها تو مصرع ها بین ده و یازده متغیر بود و یه کوچولو از زیبایی کار کم میکنه. موفق باشید