حس غرور می کنم
من خاطراتم رو هنوز
با تو مرور میکنم
با یاد اون روزای خوب
حس غرور می کنم
آغوش تنهاییم رو من
با گریه هام پر میکنم
آتیش و سوز عشق تو
با یاد تو گُر می کنم
کی پای عشق تو نشست
کی سینه چاکت بود و هست
کی اون غرور موندش
با یک نگاه تو شکست
من مرگ صدها آرزو
بی تو تماشا می کنم
دردای بی اندازه رو
با خنده حاشا می کنم
بیا ببین درون من
بی تو چه آشوبی بپاست
این روزگار برای من
دنیای خوبی رو نخواست
هرگز نشد تا عشق تو
از سینه بیرونش کنم
این ماتمِ وامونده رو
با گریه ویرونش کنم
هرشب کنار عکس تو
دردامو از بر می کنم
خیره به اون چشمای تو
فردامو پرپر می کنم