کابوس
یه کابوس تو قاب رویام اومده
روی دیوارای تنهایی من
یه خرابه که شده کلبه ی عشق
میون جنگل رویایی من
اونور جنگل رویاهای من
سبز شده یه دشت سبز سربه راه
واسه من غزل میگه اما چه حیف
رنگ قلب عاشقم شده سیاه
من شدم شبیه خورشید غروب
که دل آسمون و خون میکنه
هوس عاشقی داره تو سرش
باز داره قلبشو مجنون میکنه
بخواب ای قدیسک ترانه هام
خط نکش روی دل و بهانه هاش
من شدم کابوس شبهای خودم
غم گرفته سرمو رو شونه هاش
مثه تنسایه شدم تو دل شب
که فراری شده از دست خودم
هر قدم که پیش میرم تو دل شب
میبینم از خودم بیگانه شدم
جاموندم من از خودم تو راه شب
چی مونده از دل من جز یه سراب
من شدم یه تندیس سرد یخی
قدیس ترانه هام آروم بخواب
بخواب ای قدیسک ترانه هام
خط بکش روی دل و بهانه هاش
من شدم کابوس شبهای خودم
غم گرفته سرمو رو شونه هاش