از هرچی ترسیدم سرم اومد
داره یکی دستاتو میگیره
لعنت به این حسی که من دارم
لعنت به این قلبی که درگیره
شاید نباید عاشقت میشد
مردی که توو دنیای تو گم بود
برداشتش ازحرفهای تو
حتمن فقط سوء تفاهم بود
میترسم از اینکه خودم باشم
طوفان سختی پیش رو دارم
تقدیر من با مرگ هم خونه
صد قبر از دنیا طلبکارم
این وحشتِ بن بست وتنهایی
یک لحظه آرومم نمیذاره
میدونم اینجا آخر راهه
میدونم اینجا آخر کاره
از هر چی ترسیدم سرم اومد
داره یکی دستاتو میگیره
لعنت به این حسی که من دارم
لعنت به این قلبی که درگیره
Athena Hamzehiy
سلام زیبا بود
محمدرضا ايراني
سلام ترانه زيبايي بود آقاي گرمسيري...پايدار باشيد.
حامد جاویدان
مصراع اول بیت دوم.برداشتش از حرفهای تو.موفق باشید
رحیم ممبنی گرمسیری
سلام تشکر
حامد جاویدان
سلام خیلی زیبا بود.فقط من این بیتو هماهنگ با بیت های دیگه ندیدم در مصراع دوم از نظر وزن شاید نباید عاشقت میشد مردی که توو دنیای تو گم بود برداشتش ازحرفهای تو حتمن فقط سوء تفاهم بود
رحیم ممبنی گرمسیری
سلام تشکر
آزاده ربانی
سلام و پس از مدتهای مدید خوشامد بسیار هم کار خوب و زیبا لایک
رحیم ممبنی گرمسیری
سلام تشکر
شقایق موسوی
سلام و درود ترانه زیبایی بود، پایدار و پیروز باشید.
رحیم ممبنی گرمسیری
سلام تشکر
یاسر بهبهانی
از هرچی ترسیدم سرم اومد داره یکی دستاتو میگیره لعنت به این حسی که من دارم لعنت به این قلبی که درگیره ترانه تون خیلی زیبا بود آقا رحیم. مرسی
رحیم ممبنی گرمسیری
سلام یاسر جان ممنونم
مجید زبردست
سلام.زیبا ودلنشین سرودید پیروز باشید
رحیم ممبنی گرمسیری
سلام ممنونم