یاد تو میافتم
از اینکه نیستی سخت دلگیرم ؛ از تو از این دنیای لاکردار
تنها شدن همش یه کابوس ؛ از این همه لجبازی دست بردار
پاییز که میرسه تو باز نیستی ؛ چهار فصل عمر من یه تکرار
تکرار باز پشت هر تکرار ؛ خو نمیگیرم به مرگ اولین دیدار
دست بردار ؛ دست بردار! ؛ از این لجبازی ممتد دست بردار
من هر شب با خودم قصه میبافم ؛ بیا این قصه را ببر سر دار
از این همه تنهایی میترسم ؛ از این خونه از این تنهای دیوونه
که کارش هر شب و هر روز اینه ؛فقط “یاد تو میافتم” میخونه
نگو رفتی نمیشه برگردی ؛ نگو یک عمر تلاشمون همین بود
تو مال من نمیمونی میدونم؛از این آغوش پر کشیدی چقدر زود
دوباره سکوت تو و بغض من ؛ کجای جهانی خبردار شو
ببین! کسی نیست تو این فاصله؛کجایی از این خواب بیدار شو