نفس می کشم
بعد تو با سختی بسیار نفس می کشم
پنجره ام در تن دیوار نفس می کشم
پیرم و هرچند زمین گیر شدم مثل کوه
باز ولی با دهن غار نفس می کشم
از شب و روزم چه بگویم نفسی هست و نیست
بعد تو انگار نه انگار نفس می کشم
بوی تو را می دهد این خانه و دلواپسم
کم شود از عطر تو هر بار نفس می کشم
زندگی از چشم من افتاده و گاهی به زور
بین غم و قهوه و سیگار نفس می کشم
گورکن آن روز که من مردم اگر او رسید
بیل نزن، دست نگه دار، نفس می کشم
بابک سلیم ساسانی